باران...
نوشته شده توسط : علی

 آرام میبارد باران...              


قطره های باران بر صورتم می خورن

 

من چترم را میبندم و کنار میگذارم و خودم را به باران میسپارم


باران با قطره هایش چهره ام را نوازش میکند


بر لبانم مینشیند


چشمانم را میبندم


صورتم را بوسه باران میکند


بر گردنم میلغزد و روی شانه هایم مکثی میکند


مرا از عشق خیس کن باران


از شهوت لبریز کن باران


...
قطره های باران به آرامی از شانه هایم پایین می روند

باران روی تمام بدنم نشسته است


باران شدید می شود


لباس بر اعضای بدنم می چسبد


...مثل زندانی که برای بوییدن آزادی صورت خود را به میله های

 

 زندان می چسباند، بدنم خود را به لباسها می چسباند...یک رعد


...
و ناگهان باران بند میاید

 



لينك باكس هوشمند مهر،افزایش بازدید،لینک باکس،افزایش امار،مهر باکس


:: برچسب‌ها: باران , اسیدی , عشق , دانلود , ,
:: بازدید از این مطلب : 1014
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 15 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
hossein در تاریخ : 1389/11/16/6 - - گفته است :
ali jan gol kashti kam kam be jame adama peyvastiaaaaaaaaaaaa


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: