زندگی با آدماش برای من يه قصه بود
توی اين قصه كسی با كسی آشنا نبود
همه خنجر توي دست و خنده روي لبشون
توی شب صدایی جز گريهء بی صدا نبود
نمی خوام مثل همه گريه كنم
ديگه گريه دلو وا نمي كنه
قصه های پشت اين پنجره ها
غمو از دلم جدا نمی كنه
قصهء ماتم من هر چی كه بود هر چی كه هست
قصهء ماتم قلب خستهء يه آدمه
وقت خوابه ديگه ديره نمی خوام قصه بگم
از غم و غصه برات هر چی بگم بازم كمه
نمی خوام مثل همه گريه كنم
دیگه گريه دلو وا نمی كنه
قصه های پشت اين پنجره ها
غمو از دلم جدا نمی كنه
لينك باكس هوشمند مهر،افزایش بازدید،لینک باکس،افزایش امار،مهر باکس
:: بازدید از این مطلب : 633
|
امتیاز مطلب : 123
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36