نوشته شده توسط : علی

خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد اون بگه که هرگز نمیخواد تو رو ببینه



:: برچسب‌ها: دلنوشت , عاشق نامه , عشق , داستان عاشقانه , شعر , فکر عاشقانه , , خیانت , خیلی سخته ,
:: بازدید از این مطلب : 2269
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

 گفتم دل را به پند درمان کنمش

جان را به کمند سر به فرمان کنمش
این شعله چگونه از دلم سر نکشد
وین شوق چگونه از تو پنهان کنمش



:: برچسب‌ها: شعر , عاشقانه , فریدون , مشیری ,
:: بازدید از این مطلب : 1885
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : پنج شنبه 28 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری

 

هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و

 

گفت ممنونم


تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب

 

داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت

 

نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود

 

اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدیشاید من دیگه هیچوقت زنده

 

نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید

 

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی

 

افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید

 

استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست

 


دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و

 

درون آن چنین نوشته شده بود

 

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب

 

تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه

 

بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو

 

انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت

دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به

خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم




:: برچسب‌ها: دلنوشت , عاشق نامه , عشق , داستان , عاشقانه , شعر , فکر , عاشقانه , قلب ,
:: بازدید از این مطلب : 1116
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

من تو را دوست دارم...

تو ديگري را...

ديگري مرا را...

و چنين است که ما تنهاييم...

اين رنج است و زندگي يعني اين...



:: برچسب‌ها: دلنوشت , عاشق نامه , عشق , داستان عاشقانه , شعر , فکر عاشقانه , بد حال , خیانت , عشق , ممنوع , ع , ش , ق , ع ش ق , راز تنهایی ,
:: بازدید از این مطلب : 1654
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

یه روز قلبمو گرفتی گفتی میمونم با تو   

  آرامش زندگیه من تویی نرو

 

همه وجودمو دادم بهت خوردیم قــــسم       

  که تا پایان عمرمون ما هستیم مال هم

 

چه روزگاریو گذروندیم منو تو با هم  

چه خاطراتیو رغم زدیم در آغوش هم

 

همه ی اون شبا رو به عشق تو سر رسوندم 

همه ی زندیگیمو من به پای تو سوزوندم

 

وقتی بودی پیشم حس میکردم تو درونمی   

آره یه عشق پاک  میخواستم چیز کمی

 

ولی عاشقت شدم تو روز وصال ما   

تو ذو میخواستم حتی به قیمت دنیا

 

قید تموم دنیارو بخاطر چشات زدم     

هر کاری گفتی کردمو هرجایی گفتی اومدم

 

گفتی سرت  پایین باشه به هیچکسی نگا نکن

اسم کسی تو زندگی بجز منو صدا نکن

 

غرورمو شکستمو غلبمو ریختم زیر پات     

هرجا رسیدم به همه گفتم که میمیرم برات

 

بخاطر داشتن تو رو زندگیم خط کشیدم    

فکرو خیالم تو بودی جز تو کسی ندیدم

 

تو رویا های صورتی تو پادشاه من شدی 

به آسمون نیازی نیست تو دیگه ماه من شدی

 

تو شب ناز مژه هات با عاشقی قدم زدم

با هرکی میل تو نبود رابطمو بهم زدم

 

 

زدم رو دست مجنونو با صحرا هم خونه شدم 

نذاشتم اشکه تو بیاد تکیه دادی شونه شدم

 

با اشک رنگ بارونم دریایی ساختم واسه تو    

  توی غمار زندگی هستیمو باختم واسه تو

 

نوشتم عاشق ترینم گفتی نمیخوام ببینم   

گفتم میخوام باشم با توعشق تورا فقط دارم

 

گفتم فقط بمان با من بدان فقط تو را دارم       

ولی تو با خنده گفتی برو من دوستت ندارم

 

روز خیانت نداشتم چیزی واسه ی باخت         

همه چیمو دادم برای عشق پاک

 

ولی تو چی دادی فقط به من دادی آزار         

کسی نبود منو بخاطر خودم بخواد

 

بعد تو میخوام شروع کنم یه راه تازه    

بذار مثله خودت فراموشت کنم ساده

 

دیگه نمیخوام با چشای گریونم بشینیم      

دیگه چیزی نمیخوام بخونم از تو بیزارم

 

دیگه باورم شد که دوس داشتنا دروغه           

همه ی رابطه ها آخر خطش خزونه

 

دوران لیلیو مجنون یه دروغه کثیفه       

 قصه ی شیرینو فرهادم دیگه واسم عجیبه

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: دلنوشت , عاشق نامه , عشق , داستان عاشقانه , شعر , فکر عاشقانه , بد حال , خیانت , عشق , ممنوع , ع , ش , ق , ع ش ق ,
:: بازدید از این مطلب : 1427
|
امتیاز مطلب : 155
|
تعداد امتیازدهندگان : 44
|
مجموع امتیاز : 44
تاریخ انتشار : شنبه 9 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

یه حالی دارم این روزا...نه آرومم نه آشوبم...به

حالم اعتباری نیست... تو که خوبی منم خوبم

بگو با من چیکار کردی که اینجور درب و

داغونم...نه گریونم نه خندونم مثل موهات پریشونم

من از فکر و خیال تو همش سردرد میگیرم...سر تو

با خودم  با تو...با یه دنیا درگیرم!

چه جوری شد  نمیدونم...



:: برچسب‌ها: دلنوشت , عاشق نامه , عشق , داستان عاشقانه , شعر , فکر عاشقانه , بد حال , خیانت ,
:: بازدید از این مطلب : 1263
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

آروم نشستی رو به روم، به کی داری فکر می‌کنی؟


منو گذاشتی نا تموم، به کی داری فکر می‌کنی؟

 

فکر من همراه توئه، فکر تو همراه کیه؟


چشمای اشک آلود تو، باز خیره به راه کیه؟

 

بگو کدوم رویای دور، آشفته حالت میکنه؟


بهم بگو چشمای کی، غرق خیالت میکنه؟

 

غرق خیال کی شدی، که من به یادت نمیام؟


این همه بی توجهی، به من و بغض تو صدام!


هم گریه‌ی شب‌های من، به کی داری فکر می‌کنی؟


مرهم گریه‌های من، به کی داری فکر می‌کنی؟

 




:: برچسب‌ها: دلنوشت , عاشق نامه , عشق , داستان عاشقانه , شعر , فکر ,
:: بازدید از این مطلب : 1240
|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 دی 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد